جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه مضرب: (تعداد کل: 8)
مضرب
[مَ رَ] (ع مص) مصدر میمی است بمعنی «الضرب». (از محیط المحیط). رفتن در زمین به طلب رزق. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). و رجوع به ضرب شود.
مضرب
[مَ رَ / رِ] (ع اِ) استخوان با مغز. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج)(1) (از محیط المحیط). || شمشیر. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج). || تیزی شمشیر. (از منتهی الارب) (ازذیل اقرب الموارد) (از آنندراج). تیزی شمشیر.(2) ج، مضارب. (از محیط المحیط) (از ناظم...
مضرب
[مَ رِ] (ع اِ) اسم مکان و زمان. (از محیط المحیط). یقال: اتت الناقه علی مضربها؛ یعنی به وقتی رسیده که گشن داده شود آن را. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). || جای زدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج).(1) || اصل و نسب و شرف. (از منتهی الارب) (از اقرب...
مضرب
[مَ رَ] (ع اِ) جای زدن(1). || جائی که چیزی را به زمین فرومی کنند و برمی نشانند. || میدان جنگ. || خیمه گاه و اردو. (ناظم الاطباء).
(1) - مضرب که اسم مکان «ضرب» باشد به کسر راء است مانند منزل، ولی معمولاً آن را به فتح راء خوانند چنانکه...
(1) - مضرب که اسم مکان «ضرب» باشد به کسر راء است مانند منزل، ولی معمولاً آن را به فتح راء خوانند چنانکه...
مضرب
[مِ رَ] (ع ص) بسیار زننده. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج) (از محیط المحیط). رجل مضرب، مرد سخت زننده. (ناظم الاطباء). || (اِ) آلت زدن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج) (ناظم الاطباء). || آلتی که بدان پنبه را حلاجی می کنند. (ناظم الاطباء). || آنچه با آن عود...
مضرب
[مُ رِ] (ع ص) سر به پایین افگنده: رأیت حیهً مضرباً؛ دیدم ماری راکه بر جای مانده و بی حرکت بود. (ناظم الاطباء). حیه مُضْرِب؛ مار سر فروافکنده بر یک جای که حرکت نکند. (منتهی الارب) (از آنندراج) (از محیط المحیط) (از اقرب الموارد). || آن که سبب می شود...
مضرب
[مُ ضَرْ رِ] (ع ص) برانگیزانندهء فتنه و برپاکنندهء غوغا و هنگامه. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) :بلکه از متسوقان و مضربان و عاقبت نانگران و جوانان کار نادیدگان نیز کارها رفته است نارفتنی... (تاریخ بیهقی چ فیاض ص329).
مضرب
[مُ ضَرْ رَ] (ع ص) جامهء دوخته شده با نقش و خطوط الوان. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد).