مضرب
[مُ رِ] (ع ص) سر به پایین افگنده: رأیت حیهً مضرباً؛ دیدم ماری راکه بر جای مانده و بی حرکت بود. (ناظم الاطباء). حیه مُضْرِب؛ مار سر فروافکنده بر یک جای که حرکت نکند. (منتهی الارب) (از آنندراج) (از محیط المحیط) (از اقرب الموارد). || آن که سبب می شود زدن را. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون).