یعقوب
[یَ] (اِخ) ابن لیث صفاری. یعقوب پسر لیث رویگرزادهء قرنین زرنگ و از عیاران سیستان بود. نسبت او به خسروپرویز درست نیست و اصلاً پیش از رسیدن به شهرت کسی او را نمی شناخته و نسبش بر همه مجهول بوده است. یعقوب از قرنین به شهر سیستان (زرنج) آمد و...
یعقوب
[یَ] (اِخ) ابن لیث صفاری. یعقوب پسر لیث رویگرزادهء قرنین زرنگ و از عیاران سیستان بود. نسبت او به خسروپرویز درست نیست و اصلاً پیش از رسیدن به شهرت کسی او را نمی شناخته و نسبش بر همه مجهول بوده است. یعقوب از قرنین به شهر سیستان (زرنج) آمد و...
یعقوب
[یَ] (اِخ) ابن متمسک. آخرین خلیفهء عباسی که اسماً در مصر خلافت داشتند. سلطان سلیم در فتح مصر یعقوب را به استانبول آورد و او در همانجا درگذشت. (از قاموس الاعلام ترکی).
یعقوب
[یَ] (اِخ) ابن متمسک. آخرین خلیفهء عباسی که اسماً در مصر خلافت داشتند. سلطان سلیم در فتح مصر یعقوب را به استانبول آورد و او در همانجا درگذشت. (از قاموس الاعلام ترکی).
یعقوب
[یَ] (اِخ) ابن مجاهد ابوحرزه. محدث است و از ابن زنیم خلجی روایت کرده و ابن ابی حاتم به نقل از پدرش نام او را یاد کرده است. (از تاج العروس ذیل «خ ل ج»).
یعقوب
[یَ] (اِخ) ابن مجاهد ابوحرزه. محدث است و از ابن زنیم خلجی روایت کرده و ابن ابی حاتم به نقل از پدرش نام او را یاد کرده است. (از تاج العروس ذیل «خ ل ج»).
یعقوب
[یَ] (اِخ) ابن محمد الحاسب مصیصی، مکنی به ابویوسف. رجوع به ابویوسف (یعقوب...) شود.
یعقوب
[یَ] (اِخ) ابن محمد الحاسب مصیصی، مکنی به ابویوسف. رجوع به ابویوسف (یعقوب...) شود.
یعقوب
[یَ] (اِخ) ابن محمد بن حسن، ملقب به امیر اشرف الدین هذیانی اربابی. از راویان بود و از یحیی ثقفی روایت کرده است. وی مردی ادیب و دانشمند بود و به سال 646 ه . ق. در مصر درگذشت. (از حسن المحاضره فی اخبار مصر و القاهره ص173).
یعقوب
[یَ] (اِخ) ابن محمد بن حسن، ملقب به امیر اشرف الدین هذیانی اربابی. از راویان بود و از یحیی ثقفی روایت کرده است. وی مردی ادیب و دانشمند بود و به سال 646 ه . ق. در مصر درگذشت. (از حسن المحاضره فی اخبار مصر و القاهره ص173).
یعقوب
[یَ] (اِخ) ابن محمد بن علی طاوسی. او راست: کنه المراد و خلاصه وفق الاعداد. (از یادداشت مؤلف).
یعقوب
[یَ] (اِخ) ابن محمد بن علی طاوسی. او راست: کنه المراد و خلاصه وفق الاعداد. (از یادداشت مؤلف).
یعقوب
[یَ] (اِخ) ابن محمد بن علی کاتب. از اوست: 1- کتاب الخضابات. 2- ذم الشیب و مدح الشباب. (از فهرست ابن الندیم).
یعقوب
[یَ] (اِخ) ابن محمد بن علی کاتب. از اوست: 1- کتاب الخضابات. 2- ذم الشیب و مدح الشباب. (از فهرست ابن الندیم).
یعقوب
[یَ] (اِخ) ابن مصطفی فنایی اماسی رومی جلوتی حنفی، معروف به یعقوب عفوی. دانشمند متصوف و واعظ ترک بود. بیشتر تألیفاتش به عربی است. وی به سال 1149 ه . ق. درگذشت. از آثار اوست: 1- نتیجه التفاسیر. 2- المفاتیح شرح المصابیح. 3- الوسیله العظمی لحضره النبی المجتبی. 4- الحاقات...
یعقوب
[یَ] (اِخ) ابن مصطفی فنایی اماسی رومی جلوتی حنفی، معروف به یعقوب عفوی. دانشمند متصوف و واعظ ترک بود. بیشتر تألیفاتش به عربی است. وی به سال 1149 ه . ق. درگذشت. از آثار اوست: 1- نتیجه التفاسیر. 2- المفاتیح شرح المصابیح. 3- الوسیله العظمی لحضره النبی المجتبی. 4- الحاقات...
یعقوب
[یَ] (اِخ) ابن موسی اردبیلی، مکنی به ابوالحسین. از محدثان و علمای ساکن بغداد بود و در آنجا از احمدبن طاهر و سعیدبن عمرو بردعی حدیث آموخت و ابوالحسن دارقطنی و ابوبکر برقانی از او روایت دارند. او شافعی و ثقه و امین و فاضل بود و به سال 381...
یعقوب
[یَ] (اِخ) ابن موسی اردبیلی، مکنی به ابوالحسین. از محدثان و علمای ساکن بغداد بود و در آنجا از احمدبن طاهر و سعیدبن عمرو بردعی حدیث آموخت و ابوالحسن دارقطنی و ابوبکر برقانی از او روایت دارند. او شافعی و ثقه و امین و فاضل بود و به سال 381...
یعقوب
[یَ] (اِخ) ابن نقولا، معروف به دکتر صروف. از دانشمندان فلسفه و ریاضی و نجوم و شعر و ادب، و از مترجمان چیره دست انگلیسی و از نویسندگان و روزنامه نگاران طرازاول عرب بود. او در دیه محدث بیروت به سال 1268 ه . ق. به دنیا آمد و از...
یعقوب
[یَ] (اِخ) ابن نقولا، معروف به دکتر صروف. از دانشمندان فلسفه و ریاضی و نجوم و شعر و ادب، و از مترجمان چیره دست انگلیسی و از نویسندگان و روزنامه نگاران طرازاول عرب بود. او در دیه محدث بیروت به سال 1268 ه . ق. به دنیا آمد و از...