جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه کتیب: (تعداد کل: 3)
کتیب
[کِ] (اِ) بندی که بر پای نهند و غلی که بر گردن گذارند. (برهان) (ناظم الاطباء). بند و غل. (اوبهی) :
اگرم برآورد بخت به تخت پادشاهی
نه چنانکه بنده باشم همه عمر در کتیبت.
سعدی.
اگرم برآورد بخت به تخت پادشاهی
نه چنانکه بنده باشم همه عمر در کتیبت.
سعدی.
کتیب
[کِ] (ع اِ) مأخوذ از کتاب بمعنی نوشته شده. اماله کتاب است و اماله گویند که حرکت ما قبل الف را به کسر میل دهند بطرزی که الف بصورت یای مجهول پیدا شود در تلفظ مانند کتاب و کتیب و رکاب و رکیب و حساب و حسیب و اقبال و...
کتیب
[کَ] (ع ص) دوخته. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). || مشک سربسته. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). سر بسته (مذکر و مؤنث در وی یکسان است). (ناظم الاطباء).