کتیب
[کِ] (اِ) بندی که بر پای نهند و غلی که بر گردن گذارند. (برهان) (ناظم الاطباء). بند و غل. (اوبهی) :
اگرم برآورد بخت به تخت پادشاهی
نه چنانکه بنده باشم همه عمر در کتیبت.
سعدی.
اگرم برآورد بخت به تخت پادشاهی
نه چنانکه بنده باشم همه عمر در کتیبت.
سعدی.