جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه پیسی: (تعداد کل: 2)
پیسی
[ ] (ص نسبی) منسوب به پیس. || (حامص) پیس بودن. || (اِ) بیماریی که بر اثر آن لکه های سپید در بدن پدید آید و آن را خلنگ و ابلق و خالدار کند. برص. بهق. وضح. (منتهی الارب) :
ریشش رداء ثعلب ریزیده جای جای
چون یوز گشته از ره پیسی،...
ریشش رداء ثعلب ریزیده جای جای
چون یوز گشته از ره پیسی،...