جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه ملقی: (تعداد کل: 7)

ملقی

[مَ ی ی / مَ قا](1) (ع ص) رجل ملقی، مرد بسیار درافتاده در نیکی و بدی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
(1) - اقرب الموارد علاوه بر ضبط اول، [ مُ ] و [ مُ لَ ق قا ] نیز ضبط کرده است.

ملقی

[مُ لَقْ قا / مُ قا] (ع ص) مرد بسیارخیر و بسیارشر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).

ملقی

[مُ قا] (ع اِ) جایی که در آن چیزی می افکنند. (ناظم الاطباء): هذا ملقی الکناسات؛ یعنی محل ریختن زباله است. و فناؤه ملقی الرحال؛ یعنی آستانهء وی محل افکندن بار و بنه هاست و کنایه است از اینکه او بسیارمیهمان است. (از اقرب الموارد). || (ص) افتاده از تب....

ملقی

[مَ قا] (ع اِ) شعبهء سر زهدان. ملقاه. ج، ملاقی. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). || جای و مکان. (ناظم الاطباء). جای ملاقات. (از اقرب الموارد). || جای بز کوهی از کوه. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).

ملقی

[مُ] (ع ص) اندازنده و افکننده. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) :فلما جاء السحره قال لهم موسی القوا ما انتم ملقون. (قرآن 10/80). قالوا یا موسی اما ان تلقی و اما ان نکون نحن الملقین. (قرآن 7/115).

ملقی

[مُ لَقْ قا] (ع ص) انداخته شده. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به تلقیه شود.

ملقی

[مَ قی ی] (ع ص) انداخته شده و افکنده شده. || به نشانه زده شده. (ناظم الاطباء).
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.