جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه قصب: (تعداد کل: 3)

قصب

[قَ صَ] (ع اِ) کِلک. قلم. || نی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). لیث گوید هر نبات که میان او تهی و راست قامت و او را پیوندها باشد عرب او را قصب گوید و به پارسی نی باشد. دوس گوید بعضی از وی آن است که میان تهی نباشد...

قصب

[قُ] (ع اِ) پشت. (منتهی الارب). ظَهْر. (اقرب الموارد). || روده. ج، اقصاب. (منتهی الارب) (اقرب الموارد).

قصب

[قَ] (ع مص) جدا نمودن. بریدن. (منتهی الارب). قطع کردن. گویند: قصبه قصباً؛ قطعه. قصب القصاب الشاه؛ فصل قصبها و قطعها عضواًعضواً. (اقرب الموارد). || از آب بازداشته ایستادن و سر برداشتن از آن پیش از سیری. (منتهی الارب). امتناع از شرب آب و سر برداشتن از آن پیش از...
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.