قصب

معنی قصب
[قَ] (ع مص) جدا نمودن. بریدن. (منتهی الارب). قطع کردن. گویند: قصبه قصباً؛ قطعه. قصب القصاب الشاه؛ فصل قصبها و قطعها عضواًعضواً. (اقرب الموارد). || از آب بازداشته ایستادن و سر برداشتن از آن پیش از سیری. (منتهی الارب). امتناع از شرب آب و سر برداشتن از آن پیش از سیراب شدن. (اقرب الموارد). || پیش از سیری از آب بازداشتن کسی را. (منتهی الارب). منع از شرب ماء قبل از سیراب شدن کسی. (اقرب الموارد). || عیب کردن و دشنام دادن. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (تاج المصادر بیهقی).
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.