قصب

معنی قصب
[قَ صَ] (ع اِ) کِلک. قلم. || نی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). لیث گوید هر نبات که میان او تهی و راست قامت و او را پیوندها باشد عرب او را قصب گوید و به پارسی نی باشد. دوس گوید بعضی از وی آن است که میان تهی نباشد و از او نیزه سازند و آنچه میان تهی بود مزامیر سازند و قلم از انواع اوست و بعضی از او سطبر بود منبت او بر لب جویها باشد و بعضی آن است که به شکل دیوار بر اطراف باغات بنشانند، پس در کتاب خود سه نوع ذکر کرده است، قصبی که از او تیر سازند و قصب الذریر هم ذکر کرده است و نوع سوم قصب فارسی است. جالینوس گوید: نی طیب که از بلاد هند به اطراف برند در میان او به شکل غبار و سرمه چیزی باشد که در اقسام او نباشد نام او قالاوس اروناطیقوس است، و حمزه نی بوریا ذکر کرده است، گوید او نوعی باشد که میان او تهی بود و آن به شکل غبار یا چوبی که به واسطهء مرور ایام پوسیده بود بوی او خوش و لون او به سرخی مایل بود. و رازی گوید منبت او بلاد هند بود و آنچه لون او یاقوتی باشد و بندهای به یکدیگر نزدیک بود و چون جرم او شکسته شود توتو از یکدیگر جدا نشود و جرم او رنگین بود و لون او به سفیدی مایل بود و آنچه در میان او بود به نسج عنکبوت ماند و در طعم او اندک سری باشد و چون بخایند آب دهن نشف کند نیکو باشد و در او قوهء قبض بود و لون آن میان زرد و سفید بود، پوست نی چون بسوزند چرک از جراحات پاک کند، و نی گرم بود در سوم و خشک باشد، برگ تر وی چون بکوبند و بر اورام کرم ضماد کنند نافع بود و اگر بیخ نی با بصل الذریر بر موضع خاررفته نهند بیرون آورد. و گویند قصب الذریره گرم است در سوم و خشک است. حیض و بول براند، آماس جگر و معده و رحم را بنشاند و مواد را لطیف کند چون طلا کنند. (ترجمهء صیدنه) :
گر رودزن رواست امام و نبیدخوار
اسبی است نیز آنکه کند کودک از قصب.
ناصرخسرو.
فتنهء آن ماه قصب دوخته
خرمن مه را چو قصب سوخته.
نظامی.
|| ماشوره(1) و هر چیز که مانند وی باشد میان کاواک چون استخوان و استخوان انگشت و نای. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). || استخوانهای دو دست و پا و در هر انگشتی قصب است. || رگهای بال و استخوانهای آن. (اقرب الموارد). || رگهای گلو. || رگهای شُش و برآمدنگاه دَم. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). || لوله(2). || کُزَل. کالی. شالی.(3) || آب راهه های اشک و آب در چشم. (منتهی الارب). مجاری الماء من العیون. (اقرب الموارد). آب راهه از چشمه و چشمها. || مروارید تر آبدار و تازه. (منتهی الارب). دُرّ رطب. (اقرب الموارد). || زبرجد آبدار و تر مرصع به یاقوت. و به همین معنی است در این حدیث: بشر خدیجه ببیت فی الجنه من قصب. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). || گوهر دراز. (منتهی الارب). ما کان مستطیلاً من الجوهر. (اقرب الموارد). || کتان تنک و نرم. واحد آن قصبی است. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). || جامه ای است معروف. (مهذب الاسماء). جامهء ابریشمین. جامه ای که از کتان و ابریشم بافند. (غیاث اللغات). و این معرب کسب است و آن جامه ای است که در هند مشهور است و نوعی است از بافتهای ابریشمی. (غیاث اللغات) :
تا زورقی زرین کم شد ز سر گلبن
کوه از قصب مصری دستار همی پوشد.
خاقانی.
آمیخته مه با قصب انگیخته طوق از عنب
دستارچه بسته ز شب بر ماه تابان دیده ام.
خاقانی.
اندر گلوش تلخ چو حنظل شود عسل
وَاندر برش درشت چو سوهان شود قصب.
ناصرخسرو.
زده بر ماه خنده بر قصب راه
پرند آن قصب پوشان چون ماه.نظامی.
گل در قصبی و لاله در خز
شیرینی ازین چو شیرهء رز.نظامی.
گر او را دعوی صاحب کلاهی است
مرا نیز از قصب سربند شاهی است.نظامی.
|| (واحد طول) قصب شاه شش وشمار باشد به شاهی و پانزده قصب در پانزده جفتی باشد. دویست وبیست وپنج قصب بکر [ ظ : یک کری ] باشد و قصب شاپوری شش وشمار باشد نشابوری و ده قصب در ده قصب جریبی بود. (یواقیت العلوم) : و امروز در قصب شاهی که بدان جفت می پیمایند نقصان مییابیم و کس نمیدانست که از کجا افتاده است تا در کتابی قدیم یافتیم که چون عبدالله بن طاهر بدین ناحیت [ قزوین ] رسید جماعتی از بنایان و حفاران شکایت کردند از طول وشمار شاه که اجرت کارهای ایشان بر آن میدادند و در آن حیفی ظاهر می بود، عبدالله طاهر بفرمود تا میان وشمار شاپوری و وشمار شاه تفاوت بدانستند آنگه آن تفاوت بگرفتند و از او شمارهء شاه بکاهانیدند و امروز هم بدان اندازه مانده است. رجوع به قَصَبه شود.
(1) - ماشوره؛ نی.
(2) - Tube.
(3) - Le chaume.
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.