جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه سوی: (تعداد کل: 5)
سوی
[سَ وی ی] (ع ص) تندرست (دهار) درست اندام ج، سویون و اسویاء (مهذب الاسماء).
سوی
(اِ) طرف (غیاث) (آنندراج) صوب (مهذب الاسماء) زی جانب جهت : جسم ناچاره بی نهایت نبود بهمهء سویها (تاریخ سیستان) عقلت یک سوست گل بدیگر سوی بنگر بکدام جانبی مایل ناصرخسرو (دیوان چ تهران ص 247 ) - بسوی؛ بجهت بخاطر از برای : قول مشتمل بر زیادت از یک...
سوی
[سَ وی ی] (ع ص) مستقیم راست : گرفته اند نکوخواه و بدخوه تو مدام یکی طریق ضلالت یکی سبیل سوی سوزنی.
سوی
[سِ وا] (ع اِ) برابر (منتهی الارب) (آنندراج) هموار (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ص 59 ) عدل || غیر (اقرب الموارد) ||راستاراست (منتهی الارب) (آنندراج) شطر (مجمل اللغه) (دهار).