سوی
(اِ) طرف (غیاث) (آنندراج) صوب (مهذب الاسماء) زی جانب جهت : جسم ناچاره بی نهایت نبود بهمهء سویها (تاریخ سیستان) عقلت یک سوست گل بدیگر سوی بنگر بکدام جانبی مایل ناصرخسرو (دیوان چ تهران ص 247 ) - بسوی؛ بجهت بخاطر از برای : قول مشتمل بر زیادت از یک قول بسوی آن گفته اند تا معلوم باشد که قیاس بیرون این قولها چیزی دیگر نیست (اساس الاقتباس) نه بسوی آن گفته اند که شرط قیاس آن است (اساس الاقتباس) بسوی آن دوست میدارم که تقویت طبیعت و انشراح صدر و جلاء ذهن فایده میدهد (اساس الاقتباس).