جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه زال: (تعداد کل: 4)
زال
(ص، اِ) پیر فرتوت سفیدموی باشد( 1)(برهان قاطع) و اکثر بر زن پیر اطلاق کنند (آنندراج) فرتوت و پیر سخت هرم بود (فرهنگ اوبهی) : شیخ و فانی و یفن همّ و هرم پیر است و زال حیزبون، شهله، عجوزه دردبیس و شهبره (نصاب) زن پیر فرتوت سفیدموی و مرد...
زال
(اِخ) پدر رستم است چون او سفیدموی بوجود آمد به این نام خوانند (برهان قاطع) (آنندراج)( 1) داستان متولد شدن زال پدر رستم و پرورش یافتن او بدست سیمرغ در شاهنامه چنین آمده: از سام نریمان فرزندی آمد سپیدموی بچهره نکو بود برسان شید ولیکن همه موی بودش سپید سام...
زال
[زال ل] (ع ص) درهم زال؛ منصبّ و قیل ناقص (اقرب الموارد) درم ناقص و کم وزن (آنندراج).
زال
(اِخ) دهی است از دهستان پرزندات بخش زنوز شهرسان مرند واقع در 33000 گزی شمال باختری مرند و 3000 گزی راه آهن جلفا ( به مرند و دارای آب از قنات و محصول غلات نخود و پنبه می باشد (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4.