زال

معنی زال
(ص، اِ) پیر فرتوت سفیدموی باشد( 1)(برهان قاطع) و اکثر بر زن پیر اطلاق کنند (آنندراج) فرتوت و پیر سخت هرم بود (فرهنگ اوبهی) : شیخ و فانی و یفن همّ و هرم پیر است و زال حیزبون، شهله، عجوزه دردبیس و شهبره (نصاب) زن پیر فرتوت سفیدموی و مرد پیر (غیاث اللغات) مرحوم ملک الشعراء در ذیل تاریخ سیستان آرد: در کتب لغت فارسی و در تتبع کتب پهلوی معلوم شده است که زال و زار و زروان و زرفان و زرهان و زرهون و زربان و زرمان همه از یک ریشه و بمعنی پیر و صاحب موی سپید است و در این معنی فرهنگ های فارسی هم اگرچه معانی مجازی را غالباً اصل گرفته اند لیکن معلوم میدارد که ریشهء لغت در استعمالات بعد از اسلام تا اندازه ای محفوظ بوده است و زال را چون موی سپید بوده است زال گفته اند؛ یعنی پیر و سپیدموی (تاریخ سیستان ص 23 ) یا رب چرا نبرّد مرگ از ما این سالخورده زال تن آسان را منجیک (از لغت فرس اسدی ص 312 ) پیرزنی دید و چیزی در بغل گرفته، گفت زالا چه داری (تاریخ سیستان) شب تیره ستاره گرد او در چو حورانند گرد زشت زالیناصرخسرو زال گفتی همیشه با دختر پیش تو باد مردن مادرسنائی کای ملک موت من نه مهستی ام من یکی پیر زال محنتی امسنائی هست همانا بزرگ بینی آن زال چادر از آن عیب پوش بینی زال است خاقانی زال ارچه موی چون پر زاغ آرزو کند بر زاغ کی محبت عنقا برافکندخاقانی او جمیل است و یحب الجمال کی جوان نو گزیند پیر زالمولوی چه خوش گفت زالی به فرزند خویش چو دیدش پلنگ افکن و پیلتن سعدی (گلستان) یکی گربه در خانهء زال بود که برگشته ایام و بدحال بود سعدی (بوستان) چنان سایه گسترد بر عالمی که زالی نیندیشد از رستمی سعدی (بوستان) زال که او حامل باد و دم است حامل رازش مکن ار محرم است امیرخسرو دهلوی || مجازاً، بمعنی کهن و قدیم و بدین معنی گاه صفت دهر یا دنیا یا روزگار و گاه کنایت از آن آمده است : چشم همی دارم تا در جهان نوحه پدید آید از این دهر زالناصرخسرو این زال شوی کش چو تو بس دیده ست از او بشوی دست زناشوئیناصرخسرو این زال سرسپید سیه دل طلاق ده اینک ببین معاینه فرزند شوهرشخاقانی و رجوع به زال رعنا، زال عقیم، زال مستحاضه و زال سفیدابرو شود || نام ماهی ختو است و به این معنی نسخه بدل وال است رجوع به حاشیهء دکتر معین بر برهان قاطع، ختو و نیز رجوع به ختو در این لغت نامه شود || سال (ناظم الاطباء) ظاهراً لهجه ای است || هر موجودی که پوست آن دارای پیگمان (سلولهای رنگین) نباشد و دارای مو، سم و چنگال سفید یا زردرنگ و چشم قرمزرنگ پیر شده) ) - jar، jara پیر شدن)، هندی باستان ریشهء ) zar باشد (فرهنگ روستائی دکتر تقی بهرامی) ( 1) - اوستا ریشهء بدل شده رجوع « ل» به « ر» پیرمرد) کلمهء زر در فارسی نیز لغتی است در زال که ) zor زن، زوجه)، افغانی و یودغا ) zar بلوچی ع به آزرمیدخت شود (حاشیهء دکتر معین بر برهان قاطع).
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.