جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه دود: (تعداد کل: 4)

دود

[دَ] (ع مص) کرم افتادن در طعام (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) کرمناک شدن طعام (منتهی الارب) (آنندراج).

دود

(ع اِ) کرمان جِ دوده (زمخشری) جِ دَودَه (منتهی الارب) (مقدمهء لغت میرسید شریف جرجانی ص 1) کرم ج، دیدان (ناظم الاطباء) (السامی فی الاسامی) به معنی کرمها و این اسم جمع است و واحد آن دوده که به معنی یک کرم است (آنندراج) (غیاث) در عربی کرم را گویند...

دود

(هندی، اِ) اسم هندی لبن است (تحفهء حکیم مؤمن).

دود

(اِ) جسمی بخارشکل شبیه به ابر که از اجسام در حین احتراق متصاعد می گردد (ناظم الاطباء) جسمی تیره و بخاری شکل و شبیه ابر که به سبب سوختن اشیاء پدید آید و به هوا رود بخاری تیره که از سوخته خیزد (یادداشت مؤلف) ترجمان دخان، و زلف و گیسو...
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.