دود
(ع اِ) کرمان جِ دوده (زمخشری) جِ دَودَه (منتهی الارب) (مقدمهء لغت میرسید شریف جرجانی ص 1) کرم ج، دیدان (ناظم الاطباء) (السامی فی الاسامی) به معنی کرمها و این اسم جمع است و واحد آن دوده که به معنی یک کرم است (آنندراج) (غیاث) در عربی کرم را گویند (از برهان) - دودقز؛ کرم پیله دودالقز دودالحریر کرم ابریشم کرم قز (یادداشت مؤلف).