جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه حریف: (تعداد کل: 2)

حریف

[حِرْ ری] (ع ص)(1) تیز. دژن. زبان گز. تند. سخت تیز. سخت تند. حکیم مؤمن گوید: حِرّیف؛ به معنی گزنده است که اجزاء او در زبان فرورفته و بسیار بگزد و تفریق اجزاء او کند و فعل آن تحلیل و تنقیه و تعفین و احراق و تلطیف است بجهت شدت...

حریف

[حَ] (ع ص، اِ) هم پیشه. همکار. هم حرفت. ج، حُرَفاء :
دشمنند این ذهن و فطنت را حریفان حسد
منکرند این سحر و معجز را رفیقان ریا.
خاقانی.
با حریفان درد مهرهء مهر
بر بساط قلندر اندازیم.خاقانی.
|| دوست نامشروع زن. فاسق زن :
آن ریش نیست چغبت دلال خانه هاست
وقت جماع زیر حریفان فکندنی است.
طیان.
مگر...
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.