جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه حباب: (تعداد کل: 40)

حباب

[حَ](1) (ع اِ)(2) کوپله. غوزه. غنچه. سوارگ. سوار آب. گنبد آب. آب سوار. فراسیاب. سیاب. غوزهء آب. غنچهء آب. کوپلهء آب. گوی. نفّاخه. فقّاعه. سوارک آب. جندعه. (منتهی الارب). قبک آب. (دهار). فرزند آب. قبهء آب. عسل. سوارگان آب. (مهذب الاسماء). حبیب. (مهذب الاسماء). غوزهء آب که به شیشه ماند....

حباب

[حِ] (ع اِ) جِ حُبّ. دوستی ها.

حباب

[حِ] (ع مص) مُحابّه. با کسی دوستی کردن. (زوزنی). با هم دوستی گرفتن. محاببه.

حباب

[حِ] (ع اِ) گوشوارهء یکدانه. (منتهی الارب). || دوستی. (منتهی الارب). حُب.

حباب

[حِ] (ع اِ) جِ حُبّ، بمعنی نیم خم آب.

حباب

[حُ] (ع اِ) مار. شیطان (و شیطان در اینجا مرادف حیّه عربی و مار فارسی است). || مار. (منتهی الارب). || نوعی است از مار. (مهذب الاسماء). || دوست. (منتهی الارب). || دوستی. (مهذب الاسماء) (منتهی الارب). || بسیاری از آب و ریگ. || دیو. || سرپوشی که روی شیرینی...

حباب

[حَبْ با] (ع ص) خم فروش. (مهذب الاسماء). صانع الحِباب و بائعها. (اقرب الموارد). || گندم فروش. (ذیل اقرب الموارد از تاج).

حباب

[حُ] (اِخ) نام قبیله ای از بنی سُلَیم. || نام مردی. (منتهی الارب).

حباب

[حَ] (اِخ) محدث است. جاحظ گوید: قلت لحباب انک تکذب فی الحدیث، فقال: و ما علیک اذا کان الذی أزید فیه أحسن منه فوالله ماینفعک صدقه و لایضرک کذبه، و مایدور الامور الاّ علی لفظ جید و معنی حسن، و لکنک والله لواردت ذلک لتلجلج لسانک و ذهب کلامک. (البیان...

حباب

[حَ] (اِخ) یکی از صحابه است، و در تفسیر اسفرائینی از او نقل شده. (فهرست کتابخانهء مدرسهء سپهسالار ج1 ص79).

حباب

[حَ] (اِخ) ابن ابی سلول. رجوع به حباب بن عبدالله بن ابی سلول شود.

حباب

[حَ] (اِخ) ابن اسد جهنی. رجوع به حباب سرّق شود.

حباب

[حَ] (اِخ) ابن جبلهء دقاق. از مالک روایت کند. ازدی او را دروغ گو خوانده. دعلج در کتاب غرائب مالک از او نقل کند. (لسان المیزان ج2 ص964).

حباب

[حَ] (اِخ) ابن جبیر. حلیف بنی امیه. ابن عبدالبر او را در عداد صحابه که در جنگ طائف کشته شدند شمرده است. (تنقیح المقال ج1 ص249). طبری پدر او را حبیب نامیده گوید پسر او عرفطه است. ابن فتحون گوید: در نام او خلافست و برخی با خاء و تشدید...

حباب

[حَ] (اِخ) ابن جزءبن عمروبن عامربن عبدرزاح بن ظفر ظفری. برخی او را در عداد صحابه شمرده اند که بدر و احد را دریافته و در قادسیه کشته شده است. (تنقیح المقال ج1 ص249). عسقلانی او را حباب بن جزءبن عمروبن عامربن عبدرزاح بن ظفر انصاری ظفری خوانده است. ابن...

حباب

[حَ] (اِخ) ابن حبان طائی کوفی. رجوع به حباب بن حَیّان شود.

حباب

[حَ] (اِخ) ابن حبیب. رجوع به حباب بن جبیر شود.

حباب

[حَ] (اِخ) ابن حیان طائی کوفی. شیخ طوسی او را بهمین عنوان از اصحاب صادق (ع) شمرده، و ظاهراً امامی باشد لیکن مجهول الحال است. (تنقیح المقال ج1 ص249). عسقلانی او را حباب بن حبان خوانده است. (لسان المیزان ج2 ص964).

حباب

[حَ] (اِخ) ابن رئاب عکلی. شیخ طوسی او را در عداد اصحاب صادق (ع) شمرده گوید: او پدر زیدبن حباب کوفی بود. امامی و مجهول است. و در برخی نسخ بجای رئاب، ریان آمده و آن غلط است. (تنقیح المقال ج1 ص249).

حباب

[حَ] (اِخ) ابن زیدبن تیم بن امیه بن خفاف بن بیاضه بن خفاف بن سعدبن مره بن مالک بن اوس انصاری بیاضی. برخی او را از شهداء احد شمرده اند و مجهول الحال است. (تنقیح المقال ج1 ص249). عسقلانی حال او را از ابن شاهین و ابن کلبی نقل کرده....

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.