جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه ارتنگ: (تعداد کل: 3)
ارتنگ
[اَ تَ] (اِ) صفحه و تختهء نقاشان. (غیاث) (آنندراج). || نگارخانه (مطلق). (آنندراج). || دکان. || کتب خانه. (آنندراج). || چادری که در او همه نقشها بود یعنی علم خانه. (مؤید الفضلاء از زبان گویا). || قبهء ارتنگ؛ در این بیت ظاهراً مراد آسمانست که مزین بکواکب است(1) :
باز گوید...
باز گوید...
ارتنگ
[اَ تَ] (اِخ) ارژنگ. ارثنگ. (آنندراج). ارزنگ. (آنندراج). نام کتاب مصور منسوب به مانی. کتابی است در اشکال مانی بصورتهای عجیب. (فرهنگ اسدی نخجوانی). و مانی را بخطا از نقاشان چین دانسته اند. نگارنامهء مانی. (غیاث اللغات). کتابی که اشکال مانوی تمام در آن نقش است. (آنندراج). کارنامهء مانی. در...
ارتنگ
[اَ تَ] (اِخ) ارژنگ. نام دیوانست. (اوبهی). نام دیویست که رستم در مازندران هلاک کرد، او بسیار پهلوان و گندآور بود.