ارتنگ

معنی ارتنگ
[اَ تَ] (اِخ) ارژنگ. ارثنگ. (آنندراج). ارزنگ. (آنندراج). نام کتاب مصور منسوب به مانی. کتابی است در اشکال مانی بصورتهای عجیب. (فرهنگ اسدی نخجوانی). و مانی را بخطا از نقاشان چین دانسته اند. نگارنامهء مانی. (غیاث اللغات). کتابی که اشکال مانوی تمام در آن نقش است. (آنندراج). کارنامهء مانی. در جزو مؤلفات مانی کتابی بدین نام بدست نیفتاده است و مهمترین کتاب او «شاپورگان» است :
نامهء فتح تو ای شاه بچین باید برد
تا چو آن نامه بخوانند نخوانند ارتنگ.
فرخی.
خسروا خوبتر ز صورت تو
صورتی نیست در همه ارتنگ.فرخی.
همی تافت از پرنیان روی خویش
نگاریست گوئی ز ارتنگ مانی.فرخی.
به بت پرستی بر مانوی ملامت نیست
اگر چو صورت او صورتی است در ارتنگ.
فرخی.
سرایهاش چو ارتنگ مانوی پرنقش
بهارهاش چو دیبای خسروی بنگار.فرخی.
یکی همچو دیبای چینی منقش
یکی همچو ارتنگ مانی مصور.فرخی.
باغی نهاده هم بر او با چهار بخش
پرنقش و پرنگار چو ارتنگ مانوی.فرخی.
هزاریک زان کاندر سرشت او هنر است
نگار خوب(1) همانا که نیست در ارتنگ.
فرخی.
چه کنی ریش و سبلت مانی
چون بدیدی عجایب ارتنگ.سنائی.
بنام قیصران سازم تصانیف
به از ارتنگ چین و تنگلوشا.خاقانی
نگارخانهء طبع او [ تاج الدین آبی ] رونق خورنق شکسته و تصاویر خط موزون او از ارتنگ ننگ داشته. (لباب الالباب ج 1 ص 145). مؤلف بیان الادیان گوید: مانی... کتابی کرد به أنواع تصاویر که آنرا ارژنگ مانی خواندند و در خزاین غزنین هست. و رجوع به ارثنگ و ارژنگ و شاپورگان و مانی شود. || و عمعق بخاری در این بیت مانی را به آزر پدر یا عم ابراهیم مشتبه کرده و ارتنگ را هم بدو منتسب کرده است:
گه از لطف گردی چو برهان عیسی
گه از سحر گردی چو ارتنگ آزر.
|| نگارخانهء مانی. بتکده که گویند در چین بود :
ز بس جادوئیها و فرهنگ(2) او
بدو بگرویدند و ارتنگ او.
(از لغت نامهء حافظ اوبهی).
برشک مجلس او کارنامهء مانی
برشک محفل او بارنامهء ارتنگ.فرخی.
گر ارتنگ خواهی ببستان نگه کن
که پر نقش چین شد میان و کنارش.
ناصرخسرو.
تا سپهر است و فلک پایهء ماه و خورشید
تا بهند است و بچین معدن گنگ و ارتنگ
باد افراخته رای تو چو خورشید و چو ماه
باد آراسته جای تو چو ارتنگ و چو گنگ.
سنائی.
هر کجا مدح تو خوانند از خوشی و خرمی
حسرت ارتنگ مانی گردد و قصر مشید.
سوزنی.
باغ چو ارتنگ چین نماید خرم
و آنکه بدان خرمی خرامد فغفور.سوزنی.
صبا نگاشته آن نقشها که ترّی آن
به آب لطف فروشسته تختهء ارتنگ.
رفیع الدین لنبانی.
اگر مانی شود زنده چو بیند نقش توقیعش
بمیرد باز از شرم نگارستان ارتنگش.
سیف اسفرنگ.
بنطق(3) باد بهاری بچهر فروردین
بود چو خانهء ارتنگ از تو خانهء زین.
واله هروی.
|| نام بتخانه. (جهانگیری از فرهنگ هندوشاه) (غیاث اللغات). نام بتخانهء چین. (آنندراج). ارتنگ مانوی را نیز بتکده دانسته اند :
بهیبت ار ز خبینانج تاختن نگرد
شود ز زلزله ارتنگ مانوی ویران.سوزنی.
شاید خبینانج همان جینانجکث مذکور در معجم البلدان و حدودالعالم باشد. || گاه ارتنگ بر مانی اطلاق کنند :
با کلک تو چون قلم زند ارتنگ
چه ساده نگارگر که ارتنگ است.
شرف شفروه (جهانگیری).
(1) - ن ل: نگار و نقش.
(2) - ن ل: نیرنگ.
(3) - شاید: بلطف.
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.