جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه آیینه: (تعداد کل: 4)

آیینه

[نَ / نِ] (اِ) آینه. مرآت. آئینه. آبگینه :
آیینه عزیز شد بر ما
چون نور گرفت و روشنائی.
ناصرخسرو.
هنگام سپیده دم خروس سحری
دانی که چرا همی کند نوحه گری
یعنی که نمودند در آیینهء صبح
کز عمر شبی گذشت و تو بیخبری.
(منسوب به خیام).
کور آیینه شناسد هیهات.خاقانی.
از صفا آیینه منظور نظرها میشود.
ظهیر فاریابی.
عاشق آیینه...

آیینه

[نَ / نِ] (اِ) هر یک از قطعات آهنین که مبارزترین پوشیدی :
نماید ز آیینه پوشی سوار
چو آیینهء تیغ در کارزار.طاهر وحید.
ماه سر منجوق کمانش ز رخ خویش
آیینهء زر بست بر این طاق مقرنس.
بدر چاچی.
و آینه در چهارآینه و چارآینه به همین معنی است.

آیینه

[نَ / نِ] (اِ) آینه. سان. آئین. طریق. منوال. گونه. حال و صورت. و هرآیینه و هرآینه مرکب از هر و آینه به معنی مذکور است که به صورت مرکبه، معنی در هر حال و بهر طریق و لاجرم (زمخشری) دهد :
ندارم هرآیینه از شاه راز
وگرچه بخواهد ز من گفت...

آیینه

[نَ] (اِخ) رجوع به ایل کرند شود.
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.