جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه کتف: (تعداد کل: 6)

کتف

[کَ تِ / کِ / کَ / کَ تَ] (ع اِ) هویه. سُفت. شانه گاه. مِنکَب. (منتهی الارب). سردوش و جایگاه شانه. (اوبهی). کت. دوش. (ناظم الاطباء). شانهء مردم. (غیاث اللغات). ج، کِتَفَه و اَکتاف. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) :
کون چو دفنوک پاره پاره شده
چاکرت بر کتف نهد دفنوک.منجیک.
زره کتف...

کتف

[کَ] (ع مص) آهستگی و نرمی کردن در کار. || زخم کردن زین شانهء ستور را. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). || بلند گردیدن فروع شانهء خیل. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). بلند گردیدن فروع شانهء اسب در رفتن. (ناظم الاطباء). || آهسته و نرم رفتن. (از...

کتف

[کِ] (ع مص) کِتفان. هر دو بازو را بر پشت منضم کرده پریدن. (منتهی الارب). هر دو بال را به پشت گردانیدن و پریدن. (از ناظم الاطباء)(1).
(1) - در اقرب الموارد و ناظم الاطباء این معنی در ذیل کَتف و کَتفان آمده است.

کتف

[کُ] (ع ص، اِ) جِ کَتیف. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به کتیف شود. || جِ اَکتَف. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به اکتف شود. || جِ کِتاف. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به کتاف شود.

کتف

[کَ تَ] (ع اِمص) لنگی ستور از درد کتف. (منتهی الارب). نقصان در کتف و گفته اند لنگی که از درد کتف آید. (از اقرب الموارد).

کتف

[کَ تَ] (ع مص) پهن شانه گردیدن کسی. (آنندراج) (منتهی الارب). پهن و بزرگ شدن شانهء کسی. (از اقرب الموارد). || گشادگی پیدا گردیدن به سر شانهء اسب. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد).
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.