جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه چهره: (تعداد کل: 3)

چهره

[چِ رَ / رِ] (اِ)(1) صورت و روی آدمی باشد. (برهان). روی. (آنندراج). صورت و روی آدمی را گویند. (از انجمن آرا). رخ. روی. صورت. سیما. (ناظم الاطباء). رو. دیدار. رخسار. عارض. مُحَیّا. وجه. چهر. سیما. لقاء. طلعت. (یادداشت مؤلف) :
آراسته گشته ست ز تو چهرهء خوبی
چون چهرهء دوشیزه بیکرنگ(2)...

چهره

(1) [چُ / چِ رَ / رِ] (اِ) پسر سادهء امرد. (برهان). غلام و پسر ساده. (آنندراج) (انجمن آرا) (ناظم الاطباء).(2) نوکر. ملازم. و به این معنی هندی است. (از برهان). ملازم امرد و نوکر. (ناظم الاطباء) : خواجه نظام الملک در بیرون بارگاه سلطان ملکشاه چهرهء حسن (حسن صباح)...

چهره

[چِ رِ] (اِخ) دهی است از دهستان بابل کنار بخش مرکزی شهرستان شاهی. در 22500 گزی جنوب باختری شاهی کنار راه فرعی بابل به دانه کلا واقع است، 700 تن سکنه دارد، از رودخانهء بابل آبیاری میشود. محصولش برنج، نیشکر، ابریشم، کتان و غلات است. شغل اهالی گله داری و...
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.