جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه نعمه: (تعداد کل: 6)
نعمه
[نَ مَ] (ع اِمص، اِ) فراخی آسودگی زندگانی (آنندراج) (منتهی الارب) تنعم (تاج العروس) فراخی و وسعت و آسایش در زندگانی تمتع رفاهیت (ناظم الاطباء) نعمه العیش؛ خوبی و غضارت زندگی (از متن اللغه) (از اقرب الموارد) - واسع النعمه؛ مال دار دولتمند توانگر (ناظم الاطباء ||) مسره فرح ترفیه...
نعمه
[نُ مَ] (ع اِ) مسرت (تاج العروس ||) نعمه العین؛ آنچه بدان خنکی چشم دست دهد (آنندراج) قره العین (از متن اللغه) (از اقرب الموارد).
نعمه
[نِ مَ] (ع اِمص، اِ) دست و دسترس نیکو (از منتهی الارب) آنچه از روزی و مال و جز آن که نصیب آید (از اقرب الموارد) یدالبیضاء الصالحه (متن اللغه) (اقرب الموارد ||) نعمه الله؛ آنچه خدا به بنده عطا کند از چیزهائی که غیر از آن مورد آرزوی او...
نعمه
[نَ مَ تَ / نِ مَ تَ / نُ مَ تَ] (ع اِ) نعمه عین؛ اکراماً لک و انعاماً لعینک (متن اللغه) نعام عین (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) رجوع به نعام شود.
نعمه
[نِ مِ] (اِخ) دهی است از بخش حومهء سوسنگرد شهرستان دشت میشان، در 4هزارگزی جنوب غربی سوسنگرد در دشت گرمسیری واقع است و 600 تن سکنه دارد آبش از رودخانهء کرخه تأمین می شود محصولش غلات و برنج است شغل اهالی زراعت و گله ( داری و جاجیم بافی و...