نعمه
[نَ مَ] (ع اِمص، اِ) فراخی آسودگی زندگانی (آنندراج) (منتهی الارب) تنعم (تاج العروس) فراخی و وسعت و آسایش در زندگانی تمتع رفاهیت (ناظم الاطباء) نعمه العیش؛ خوبی و غضارت زندگی (از متن اللغه) (از اقرب الموارد) - واسع النعمه؛ مال دار دولتمند توانگر (ناظم الاطباء ||) مسره فرح ترفیه (|| مص) نِعمَ ه مَنعَم رجوع به نِعمَ ه شود || نرم و لین گشتن نعومه || فراخ و مرفه شدن زندگی نعومه (از متن اللغه) رجوع به نعومه شود.