جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه مفصل: (تعداد کل: 4)
مفصل
[مَ صِ](1) (ع اِ) بند اندام و هر جای پیوستگی دو استخوان. ج، مفاصل. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). پیوندگاه اندام. (غیاث). بندگاه. (ذخیرهء خوارزمشاهی). بند. پیوند. ملتقای دو استخوان از تن حیوان. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). محل اتصال دو یا چند استخوان به یکدیگر(2). محلی...
مفصل
[مِ صَ] (ع اِ) زبان. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
مفصل
[مُ فَصْ صَ] (ع ص) تفصیل کرده شده. (غیاث) (آنندراج). مشروح. مقابل مجمل و مختصر. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : نسختی که تلک... مفصل در باب خواهش خود نبشته بود بر رای امیر عرض داد. (تاریخ بیهقی چ فیاض ص405).
مفصل صورت جسم است و مجمل صورت ذاتت
به هم این...
مفصل صورت جسم است و مجمل صورت ذاتت
به هم این...
مفصل
[مُ فَصْ صِ] (ع ص) آنکه بیان می کند و فصل فصل می سازد و جزءجزء می نماید. (ناظم الاطباء). و رجوع به تفصیل شود.