مفصل
[مَ صِ](1) (ع اِ) بند اندام و هر جای پیوستگی دو استخوان. ج، مفاصل. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). پیوندگاه اندام. (غیاث). بندگاه. (ذخیرهء خوارزمشاهی). بند. پیوند. ملتقای دو استخوان از تن حیوان. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). محل اتصال دو یا چند استخوان به یکدیگر(2). محلی که دو سر استخوان به هم مربوط شوند. تعداد مفاصل در بدن انسان زیاد است و مهمترین آنها عبارتند از: مفصلهای شانه، آرنج، مچ دست، خاصرهء رانی، گیجگاهی فکی و غیره. مفصلها بر سه قسمند: مفصلهای ثابت مثل استخوانهای جمجمه، مفصلهای نیمه متحرک، مثل مهره های ستون فقرات و مفصلهای کام متحرک مثل شانه و آرنج.
- مفصل آرنج(3)؛ محلی است که استخوان بازو با دو استخوان زند اعلی و زند اسفل مفصل می شود. این مفصل از مفاصل متحرک است و حرکت تا شدن و باز شدن را به خوبی انجام می دهد، ولی حرکت عقبی و دورانی را ندارد.
- مفصل ثابت(4)؛ مفصلی را گویند که محل ارتباط دو قطعه استخوان به یکدیگر هیچگونه حرکتی نداشته باشد، مثل مفصل استخوانهای جمجمه. مفصل غیرمتحرک.
- مفصل خاصرهء رانی(5)؛ محلی که حفرهء حقهء(6) استخوان خاصره با سر استخوان ران مفصل می شود. این مفصل بسیار قوی و محکم است، زیرا وزن بدن بدان متکی است. مفصل مذکور دارای رباطهای قدامی و خلفی می باشد و نیز در داخل مفصل رباطی به نام رباط گرد دارد. این مفصل از مفاصل کام متحرک است و حرکتش در تمام جهات است.
- مفصل زانو(7)؛ محلی که انتهای تحتانی استخوان ران، با طبق استخوان درشت نی و سطح خلفی استخوان رضفه مفصل می شوند. این مفصل در راه رفتن بسیار اهمیت دارد. حرکات تا شدن و راست شدن را به خوبی انجام می دهد و حرکات طرفیش محدود است.
- مفصل سر و گردن.؛ رجوع به ترکیب مفصل گردن و استخوان قمحدوه شود.
- مفصل شانه(8)؛ محلی است که استخوان کتف با استخوان بازو مفصل می شوند. سطوح مفصلی در این مفصل عبارتند از: حفرهء دوری استخوان کتف و سر استخوان بازو. این مفصل کام متحرک است و دارای کپسول و رباطات و اوتار عضلات و غضروف بین مفصلی و پردهء زلالی می باشد و حرکتش از عقب به جلو و از بالایه پائین و به خارج و به داخل و حرکت دورانی است. مفصل کتفی بازویی.
- مفصل غیرمتحرک؛ مفصل ثابت. رجوع به ترکیب مفصل ثابت شود.
- مفصل گردن و استخوان قمحدوه(9)؛ محلی که لقمه های استخوان قمحدوه (پشت سری) که استخوان عقبی تحتانی جمجمه است با استخوان اطلس، یعنی اولین مهرهء گردنی و با زایدهء دندانی استخوان محوری یعنی دومین مهرهء گردنی مفصل می شود. این مفصل از مفاصل کام متحرک است و حرکات به جلو خم شدن و عقب رفتن و چرخیدن سر و منحرف شدن به یک طرف به وسیلهء این مفصل انجام داده می شود. مفصل سر و گردن.
- مفصل گیجگاهی فکی(10)؛ محلی که لقمهء استخوان فک اسفل با لقمه و حفرهء دوری استخوان گیجگاه مفصل می شوند. این مفصل از مهمترین مفاصل بدن است و آسیبهای وارد بدان عمل تغذیه و تکلم را در انسان دچار اشکال می کند. در بعضی از حیوانات درنده این مفصل بسیار قوی است و وسیلهء شکار و دفاع آنها می باشد. حرکات مفصل مذکور بالا بردن و پایین آوردن و نیز حرکات جلو و عقب بردن فک اسفل است.
- مفصل لگن(11)؛ لگن خاصره از عقب دو مفصل دارد که از هر طرف با کنار استخوان خاجی مفصل می شود و به علاوه دو استخوان خاصره در جلو با هم مفصل شده ارتفاق عانه را تشکیل می دهند.
- مفصل متحرک(12)؛ مفصلی را گویند که در یک یا چند جهت دارای حرکت کامل باشد.
- مفصل مچ پا(13)؛ محلی که دو استخوان ساق پا (درشت نی و نازک نی) با استخوان قاب (بجول) و استخوان قاب پا با سایر خرده استخوانهای مچ پا مفصل می شوند (خرده استخوانهای مچ پا نیز با یکدیگر مفصل بندی دارند). این مفصل از مفاصل متحرک است و بسیاری از حرکات را انجام می دهد.
- مفصل مچ دست(14)؛ محلی است که استخوانهای مچ دست با یکدیگر و با انتهای تحتانی استخوان زند اعلی مفصل می شوند.
- مفصل نیمه متحرک(15)؛ مفصلی را گویند که همهء حرکات را به خوبی انجام نمی دهند و دارای کمی لغزندگی بر روی هم هستند، مانند مفاصل مهره های ستون فقرات. مفصل قلیل الحرکه. (فرهنگ فارسی معین).
|| محل اتصال قطعات اندامهای حرکتی و قسمتهای مختلف بدن شاخه ای از حیوانات غیرذی فقار که دارای پوشش کیتینی(16) هستند در سلسلهء جانوری به نام شاخهء بندپائیان(17)موسومند. (فرهنگ فارسی معین). || محل جدا شدن. حد فاصل : از غزنه بیرون آمد و روی به مدافعت او نهاد در مفصل هر دو ناحیت و مقسم هر دو ولایت بهم رسیدند. (ترجمهء تاریخ یمینی چ 1 تهران ص35). || فاصلهء میان دو کوه و دو پشتهء سنگریزه ناک. ج، مفاصل. (ناظم الاطباء). و رجوع به مفاصل شود.
(1) - در تداول فارسی زبانان معمولاً به فتح صاد مَفصَل تلفظ شود.
.
(فرانسوی)
(2) - Articulation .
(فرانسوی)
(3) - Coude .
(فرانسوی)
(4) - Articulation immobile .
(فرانسوی)
(5) - Articulation ilio-femorale .
(فرانسوی)
(6) - Cavite cotyloidienne .
(فرانسوی)
(7) - Articulation du genou
(8) - Articulation humero-scapulaire .
(فرانسوی)
(9) - Articulation altoido-axoidienne .
(فرانسوی)
(10) - Articulation temporo-maxillaire .
(فرانسوی)
.
(فرانسوی)
(11) - Articulation du bassin .
(فرانسوی)
(12) - Articulation tout mobile
(13) - Articulation du cou de pied (فرانسوی).
(14) - Articulation radio - carpinne .
(فرانسوی)
.
(فرانسوی)
(15) - Articulation peu mobile .
(فرانسوی)
(16) - Chitine .
(فرانسوی)
(17) - Arthropodes
- مفصل آرنج(3)؛ محلی است که استخوان بازو با دو استخوان زند اعلی و زند اسفل مفصل می شود. این مفصل از مفاصل متحرک است و حرکت تا شدن و باز شدن را به خوبی انجام می دهد، ولی حرکت عقبی و دورانی را ندارد.
- مفصل ثابت(4)؛ مفصلی را گویند که محل ارتباط دو قطعه استخوان به یکدیگر هیچگونه حرکتی نداشته باشد، مثل مفصل استخوانهای جمجمه. مفصل غیرمتحرک.
- مفصل خاصرهء رانی(5)؛ محلی که حفرهء حقهء(6) استخوان خاصره با سر استخوان ران مفصل می شود. این مفصل بسیار قوی و محکم است، زیرا وزن بدن بدان متکی است. مفصل مذکور دارای رباطهای قدامی و خلفی می باشد و نیز در داخل مفصل رباطی به نام رباط گرد دارد. این مفصل از مفاصل کام متحرک است و حرکتش در تمام جهات است.
- مفصل زانو(7)؛ محلی که انتهای تحتانی استخوان ران، با طبق استخوان درشت نی و سطح خلفی استخوان رضفه مفصل می شوند. این مفصل در راه رفتن بسیار اهمیت دارد. حرکات تا شدن و راست شدن را به خوبی انجام می دهد و حرکات طرفیش محدود است.
- مفصل سر و گردن.؛ رجوع به ترکیب مفصل گردن و استخوان قمحدوه شود.
- مفصل شانه(8)؛ محلی است که استخوان کتف با استخوان بازو مفصل می شوند. سطوح مفصلی در این مفصل عبارتند از: حفرهء دوری استخوان کتف و سر استخوان بازو. این مفصل کام متحرک است و دارای کپسول و رباطات و اوتار عضلات و غضروف بین مفصلی و پردهء زلالی می باشد و حرکتش از عقب به جلو و از بالایه پائین و به خارج و به داخل و حرکت دورانی است. مفصل کتفی بازویی.
- مفصل غیرمتحرک؛ مفصل ثابت. رجوع به ترکیب مفصل ثابت شود.
- مفصل گردن و استخوان قمحدوه(9)؛ محلی که لقمه های استخوان قمحدوه (پشت سری) که استخوان عقبی تحتانی جمجمه است با استخوان اطلس، یعنی اولین مهرهء گردنی و با زایدهء دندانی استخوان محوری یعنی دومین مهرهء گردنی مفصل می شود. این مفصل از مفاصل کام متحرک است و حرکات به جلو خم شدن و عقب رفتن و چرخیدن سر و منحرف شدن به یک طرف به وسیلهء این مفصل انجام داده می شود. مفصل سر و گردن.
- مفصل گیجگاهی فکی(10)؛ محلی که لقمهء استخوان فک اسفل با لقمه و حفرهء دوری استخوان گیجگاه مفصل می شوند. این مفصل از مهمترین مفاصل بدن است و آسیبهای وارد بدان عمل تغذیه و تکلم را در انسان دچار اشکال می کند. در بعضی از حیوانات درنده این مفصل بسیار قوی است و وسیلهء شکار و دفاع آنها می باشد. حرکات مفصل مذکور بالا بردن و پایین آوردن و نیز حرکات جلو و عقب بردن فک اسفل است.
- مفصل لگن(11)؛ لگن خاصره از عقب دو مفصل دارد که از هر طرف با کنار استخوان خاجی مفصل می شود و به علاوه دو استخوان خاصره در جلو با هم مفصل شده ارتفاق عانه را تشکیل می دهند.
- مفصل متحرک(12)؛ مفصلی را گویند که در یک یا چند جهت دارای حرکت کامل باشد.
- مفصل مچ پا(13)؛ محلی که دو استخوان ساق پا (درشت نی و نازک نی) با استخوان قاب (بجول) و استخوان قاب پا با سایر خرده استخوانهای مچ پا مفصل می شوند (خرده استخوانهای مچ پا نیز با یکدیگر مفصل بندی دارند). این مفصل از مفاصل متحرک است و بسیاری از حرکات را انجام می دهد.
- مفصل مچ دست(14)؛ محلی است که استخوانهای مچ دست با یکدیگر و با انتهای تحتانی استخوان زند اعلی مفصل می شوند.
- مفصل نیمه متحرک(15)؛ مفصلی را گویند که همهء حرکات را به خوبی انجام نمی دهند و دارای کمی لغزندگی بر روی هم هستند، مانند مفاصل مهره های ستون فقرات. مفصل قلیل الحرکه. (فرهنگ فارسی معین).
|| محل اتصال قطعات اندامهای حرکتی و قسمتهای مختلف بدن شاخه ای از حیوانات غیرذی فقار که دارای پوشش کیتینی(16) هستند در سلسلهء جانوری به نام شاخهء بندپائیان(17)موسومند. (فرهنگ فارسی معین). || محل جدا شدن. حد فاصل : از غزنه بیرون آمد و روی به مدافعت او نهاد در مفصل هر دو ناحیت و مقسم هر دو ولایت بهم رسیدند. (ترجمهء تاریخ یمینی چ 1 تهران ص35). || فاصلهء میان دو کوه و دو پشتهء سنگریزه ناک. ج، مفاصل. (ناظم الاطباء). و رجوع به مفاصل شود.
(1) - در تداول فارسی زبانان معمولاً به فتح صاد مَفصَل تلفظ شود.
.
(فرانسوی)
(2) - Articulation .
(فرانسوی)
(3) - Coude .
(فرانسوی)
(4) - Articulation immobile .
(فرانسوی)
(5) - Articulation ilio-femorale .
(فرانسوی)
(6) - Cavite cotyloidienne .
(فرانسوی)
(7) - Articulation du genou
(8) - Articulation humero-scapulaire .
(فرانسوی)
(9) - Articulation altoido-axoidienne .
(فرانسوی)
(10) - Articulation temporo-maxillaire .
(فرانسوی)
.
(فرانسوی)
(11) - Articulation du bassin .
(فرانسوی)
(12) - Articulation tout mobile
(13) - Articulation du cou de pied (فرانسوی).
(14) - Articulation radio - carpinne .
(فرانسوی)
.
(فرانسوی)
(15) - Articulation peu mobile .
(فرانسوی)
(16) - Chitine .
(فرانسوی)
(17) - Arthropodes