جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه معیل: (تعداد کل: 4)

معیل

[مَ] (ع مص) نیازمند و درویش گردیدن. عَیل. عَیلَه. عُیول. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). || حاجتمند گردانیدن کسی را و درمانده نمودن. عَیل. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). عاجز گردانیدن. (آنندراج). و رجوع به عیل شود. || خرامان و خمیده و نازان رفتن. (از...

معیل

[مُ یِ] (ع ص) رجوع به مادهء بعد شود.

معیل

[مُ](1) (ع ص) مرد بسیارعیال. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط). شخصی که بسیار عیال دارد. (غیاث) (آنندراج). مرد بسیارعیال و عیال بار. (ناظم الاطباء). عیالومند. عیالمند. عیالوار. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
دست اقبال ار نه بگشاید
بند ادبار این معیل فقیر...انوری.
بهر مهمان گوشت آورد آن معیل
سوی خانه...

معیل

[مُ عَیْ یَ] (ع ص) به خود رهاشده. یله شده. (از اقرب الموارد). || کسی که غذای او تباه گشته باشد. (از ذیل اقرب الموارد).
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.