جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه معرض: (تعداد کل: 5)
معرض
[مَ رِ](1) (ع اِ) جای ظاهر کردن چیزی و به فتح راء نیز درست است. (غیاث) (آنندراج). محل عرض و ظاهر کردن چیزی. (از اقرب الموارد). جایی که چیزی را عرضه می کنند. (ناظم الاطباء). عرضه گاه. نمایشگاه. ج، معارض. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || محل و موقع و...
معرض
[مُ رِ] (ع ص) روی برگرداننده از چیزی. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). روی برگرداننده و اعراض کننده و پشت کننده. (ناظم الاطباء): والذین هم عن اللغو معرضون. (قرآن 23/3). و از اینچه دیدم می ترسیدم، اگرچه از تعرض ما معرض بودند... (کلیله و دمنه چ مینوی ص196).
آنکه معرض...
آنکه معرض...
معرض
[مِ رَ] (ع اِ) جامه ای که برده و کنیز فروختنی را بدان عرضه کنند. (منتهی الارب). جامه ای که در تن برده و کنیز فروختنی کرده و بدان آن را عرضه می کنند. (ناظم الاطباء). جامه ای که دختر در شب عروسی خود را بدان ظاهر سازد و گویند...
معرض
[مُ عَرْ رَ] (ع ص، اِ) ستور. (منتهی الارب) (آنندراج). چارپا و ستور. (ناظم الاطباء). || چارپایی که داغ بر پهنای ران داشته باشد. (از اقرب الموارد). بزی که دارای داغ عراض باشد. (ناظم الاطباء). || داغ پهن بر سرین ستور. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). || گوشت نیم پخته....
معرض
[مُ عَرْ رِ] (ع ص) ختنه کنندهء کودکان. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).