معرض
[مُ رِ] (ع ص) روی برگرداننده از چیزی. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). روی برگرداننده و اعراض کننده و پشت کننده. (ناظم الاطباء): والذین هم عن اللغو معرضون. (قرآن 23/3). و از اینچه دیدم می ترسیدم، اگرچه از تعرض ما معرض بودند... (کلیله و دمنه چ مینوی ص196).
آنکه معرض را ز زر قارون کند
رو بدو آری به طاعت چون کند.مولوی.
آفرین ای اوستاد سحرباف
که نمودی معرضان را در رصاف.مولوی.
|| آنکه پیشتر آید هرکه را که قرض دهد یا روی گرداند از وی که منع کند از قرض گرفتن یا کسی که بی باکانه از هرکس و از هر جانب وام گیرد و ادا نکند. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (آنندراج). آنکه وام گیرد از هرکس که ممکن باشد. (از اقرب الموارد). || طأ معرضاً حیث شئت؛ یعنی پاسپر کن هرجا که بخواهی باکی نیست ترا و بتحقیق امکانی و قدرتی داری. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
آنکه معرض را ز زر قارون کند
رو بدو آری به طاعت چون کند.مولوی.
آفرین ای اوستاد سحرباف
که نمودی معرضان را در رصاف.مولوی.
|| آنکه پیشتر آید هرکه را که قرض دهد یا روی گرداند از وی که منع کند از قرض گرفتن یا کسی که بی باکانه از هرکس و از هر جانب وام گیرد و ادا نکند. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (آنندراج). آنکه وام گیرد از هرکس که ممکن باشد. (از اقرب الموارد). || طأ معرضاً حیث شئت؛ یعنی پاسپر کن هرجا که بخواهی باکی نیست ترا و بتحقیق امکانی و قدرتی داری. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).