جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه مجن: (تعداد کل: 4)
مجن
[مِ جَن ن](1) (ع اِ) سپر. (دهار). سپر. ج، مَجانّ. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). سپر که پناه زخم تیغ است. مِجَنَّه. (آنندراج) (غیاث). سپر فراخ. سپر. اسپر. جُنَّه. تُرس. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
ای گه انداختن تیر آز
زرّ تو اندر کف زائر مجن.فرخی.
از تیرهای حادثات جهان
دولت...
ای گه انداختن تیر آز
زرّ تو اندر کف زائر مجن.فرخی.
از تیرهای حادثات جهان
دولت...
مجن
[مُ] (ع مص) بی باک گردیدن. (آنندراج). مَجانَه. (ناظم الاطباء). || شوخ چشم شدن. (آنندراج). رجوع به مجانه شود.
مجن
[مُ جَن ن] (ع ص) مجنون و دیوانه(1). (ناظم الاطباء).
(1) - أَجَنَّهُ الله، دیوانه گردانید خدای او را و مجنون صفت از آن است و مُجِنّ گفته نمی شود. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد).
(1) - أَجَنَّهُ الله، دیوانه گردانید خدای او را و مجنون صفت از آن است و مُجِنّ گفته نمی شود. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد).