جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه غیظ: (تعداد کل: 2)
غیظ
[غَ] (ع مص) به خشم آوردن. (تاج المصادر بیهقی) (المصادر زوزنی) (ترجمان القرآن علامهء جرجانی تهذیب عادل). به خشم آوردن کسی را. (منتهی الارب) (آنندراج). || (اِ) خشم. (مجمل اللغه) (مقدمه الادب زمخشری). خشم یا سخت ترین خشم یا تیزی یا تیزی خشم و اول آن یا خشم پنهان از...
غیظ
[غَ] (اِخ) ابن مره بن عوف بن سعدبن ذبیان بن بغیض بن ریث بن غطفان. نام بطنی است از قیس غیلان. زهیربن ابی سلمی گوید :
سعی ساعیاً غیظ بن مره بعدما
تبرک مابین العشیره بالدم.(از تاج العروس).
|| بنی غیظ، قبیله ای است از قیس غیلان. منسوب به غیظ بن مره که...
سعی ساعیاً غیظ بن مره بعدما
تبرک مابین العشیره بالدم.(از تاج العروس).
|| بنی غیظ، قبیله ای است از قیس غیلان. منسوب به غیظ بن مره که...