جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه غذی: (تعداد کل: 4)

غذی

[غَذْیْ] (ع مص) پرورش کردن. (منتهی الارب): غذاه یغذیه غذیاً (یائی) کغَذَاهُ یغذوه غذواً. (قاموس) (اقرب الموارد).

غذی

[غِ](1) (ع اِ) امالهء غذا. (غیاث اللغات) (آنندراج به نقل از شرح خاقانی). ممال غذاء :
زاید از اهتمام او گردون
در عروق صلاح خون غذی.ابوالفرج رونی.
مرد عاقل که بر ره داد است
غذی او ز باده و باد است.سنائی.
به دولت تو که جان را ز بهر اوست حیات
به نعمت تو که تن...

غذی

[غَ ذا] (ع اِ) کمیز شتر. (منتهی الارب) (آنندراج). بول شتر. رجوع به غذا شود.

غذی

[غَ ذی ی] (ع اِ) غدوی (به دال). غذوی. || بره و بزغالهء نوزاده، نر یا ماده. سخله. (از اقرب الموارد). بزغاله. ج، غِذاء. || بچگان و خردان شتر. (منتهی الارب). صغار المال. (اقرب الموارد). غَذیّ المال صغار کالسخال و نحوها فعلی هذا یکون الغذی من الابل و البقر و...
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.