جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه طبیعی: (تعداد کل: 2)
طبیعی
[طَ عی ی](1) (ع ص نسبی)منسوب به طبیعت(2). غریزی. جبلی. ذاتی. فطری. نهادی. سرشتی. گوهری. گُهری. خِلقی. مقابلِ صناعی و عملی و مصنوعی و ساختگی و معمولی :
بخشش او طبیعی و گهریست
بخشش دیگران به روی و ریاست.فرخی.
چه بود عارض تو لالهء طبیعی رنگ
نگه نمود مرا عنبر طبیعی خم.مسعودسعد.
|| مخلوق مقابل...
بخشش او طبیعی و گهریست
بخشش دیگران به روی و ریاست.فرخی.
چه بود عارض تو لالهء طبیعی رنگ
نگه نمود مرا عنبر طبیعی خم.مسعودسعد.
|| مخلوق مقابل...