طبیعی
[طَ] (ص نسبی) (علم...) دانشی است که از احوال اجسام طبیعی بحث میکند و موضوع آن جسم است. (از کشف الظنون). و صاحب کشاف اصطلاحات الفنون آرد: طبیعی بر یکی از علوم مدون حکمت نیز اطلاق شود چه علم حکمت به دو گونهء عملی و نظری تقسیم گردد و حکمت نظری به دانش طبیعی ریاضی و الهی منقسم می شود که آنها را به نامهای مابعدالطبیعه(1) و ماقبل الطبیعه نیز نامند و طبیعیون کسانی هستند که در دانش طبیعی ممارست میکنند و نیز طبیعیون بر فرقه ای اطلاق شود که طبایع چهارگانه، یعنی حرارت و برودت و رطوبت و یبوست را می پرستند چه آنها را اصل وجود دانند و بعقیده آنان جهان از آنها مرکب است و این فرقه را طبایعیه نیز خوانند. (انسان کامل از کشاف اصطلاحات الفنون).
- نفس طبیعی؛ قوتی است که اجزاء جسم را نگاه دارد تا از یکدیگر متلاشی نشود، و آن را دو خادم است که یکی را خفت و دیگری را ثقل گویند. خفت قوتی است مائل بمحیط و ثقل بر عکس او. (کشاف اصطلاحات الفنون).
(1) - Metaphysique.
- نفس طبیعی؛ قوتی است که اجزاء جسم را نگاه دارد تا از یکدیگر متلاشی نشود، و آن را دو خادم است که یکی را خفت و دیگری را ثقل گویند. خفت قوتی است مائل بمحیط و ثقل بر عکس او. (کشاف اصطلاحات الفنون).
(1) - Metaphysique.