جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه شوک: (تعداد کل: 6)

شوک

(هزوارش، اِ) به لغت زند و پازند بمعنی بازار است که عربان سوق گویند. (برهان). سوق معرب سوک است. راسته بازار. (از یادداشت مؤلف). بازار است که به عربی سوق گویند و تبدیل آن سوک است چنانکه الاَن محل معینی را که عربان بحوالی بصره در آن بازار کنند سوک...

شوک

[شَ] (ع اِ) خار. ج، اشواک. شوکه، یکی. (منتهی الارب). خار. (دهار) (غیاث). هر چیز سرتیز. لم. لام. تلو. تلی. بور. تیغ. (یادداشت مؤلف). گیاهی که مانند سوزن بروید. ج، اشواک. (از اقرب الموارد) :
مرغزاری است این جهان که در او
عامه شوکان مردم آزارند.ناصرخسرو.
نی نی از بخت شکوه ها دارم
چند...

شوک

[شَ] (ع مص) قوت و تیزی نمودن. شوکه. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). || بیمار شری گردیدن: شیک الرجل (مجهولاً). (منتهی الارب). و آن سرخیی است که بر روی جسد ظاهر شود. (از اقرب الموارد). || ظاهر شدن قدرت و شدت کسی. || پیدا آمدن پستان دختر. (منتهی الارب)...

شوک

(ص) ظاهراً در شعر ذیل معنی بسیار می دهد یا صفتی است برای گل چون گنده و متعفن و از جنس لجن و غیره :
ای همچو مهین مار بدآویز و خشوک
پرزهر چو ماری و چو ماهی همه سوک
شست از طلب ترا شکستم خم و توک
جای تو در آب شور باد...

شوک

[شُکْ] (فرانسوی، اِ)(1) شُک. ضربهء شدید. تکان سخت. حالت ناگهانی که به شخص عارض شود و قوای او رو به ضعف گذارد. (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به شُک شود.
(1) - Choc.

شوک

(اِخ) ناحیه ای است نجدی در نزدیکی حجاز. (از معجم البلدان).
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.