شوک

معنی شوک
[شَ] (ع مص) قوت و تیزی نمودن. شوکه. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). || بیمار شری گردیدن: شیک الرجل (مجهولاً). (منتهی الارب). و آن سرخیی است که بر روی جسد ظاهر شود. (از اقرب الموارد). || ظاهر شدن قدرت و شدت کسی. || پیدا آمدن پستان دختر. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). پستان از جای برخاستن. (دهار) (تاج المصادر بیهقی) (المصادر زوزنی). || برآمدن دندان نشتر شتر. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). دندان اشتر برآمدن. (تاج المصادر بیهقی). || به خار درخستن کسی را (لازم و متعدی). (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). خلانیدن خار. (یادداشت مؤلف). || درآمدن کسی را خار. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (تاج المصادر بیهقی). خار در تن شدن. (دهار). خار در زیر کسی کردن. (تاج المصادر بیهقی). خلیدن خار. (یادداشت مؤلف).
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.