جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه شعر: (تعداد کل: 10)

شعر

[شَ] (ع مص) دانستن و دریافتن چیزی. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). دانستن. (المصادر زوزنی). رجوع به شِعر و شِعره یا شَعره یا شُعره و شِعری و شُعری و شعور و شعوره و مشعور و مشعوره و مشعوراء شود. || شعر نیکو گفتن(1). (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)....

شعر

[شَ عَ] (ع مص) شَعر. موی را داخل موزه کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به شَعر شود. || دانستن و دریافتن. || شعر گفتن هرچه باشد. (منتهی الارب). رجوع به شَعر شود. || بسیارموی شدن اندام. || مالک بندگان گردیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).

شعر

[شَ عَ] (ع اِ) شَعر. موی. ج، اَشعار، شُعور، شِعار. (ناظم الاطباء). بمعانی شَعر است. (منتهی الارب). لغتی است در شَعر. (از اقرب الموارد). رجوع به شَعر شود. || گیاه. (از اقرب الموارد). || درخت. (از اقرب الموارد). || زعفران. (اقرب الموارد)(1).
(1) - سه معنی اخیر در منتهی الارب و...

شعر

[شَ عِ] (ع ص) مرد بسیار درازموی اندام. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (آنندراج). آنکه موی بلند و بسیار دارد. (از اقرب الموارد).

شعر

[شَ] (ع اِ) موی خواه موی انسان باشد و یا دیگر حیوانات سوای شتر و گوسپند. ج، اَشعار، شُعور، شِعار. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). موی آدمی و غیره. (غیاث اللغات). بزموی. (مهذب الاسماء) (ترجمان القرآن جرجانی چ دبیرسیاقی ص61). شعره یکی، و گاهی از جمع کنایه کنند. (منتهی الارب) (آنندراج)....

شعر

[شِ] (ع اِ) علم. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). دانش. فقه. فهم. درک. ادراک. وقوف. (یادداشت مؤلف). دانایی. (نصاب الصبیان). || چکامه و چامه و سرود و نظم و بیت و سخن موزون و مقفا اگرچه بعضی قافیه را شرط شعر نمی دانند. (ناظم الاطباء). در عرف علمای عربی سخنی...

شعر

[شِ] (ع مص) شَعْر. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). شعر نیکو گفتن. (منتهی الارب). شعر گفتن هرچه باشد. (آنندراج). و رجوع به شَعْر شود. || چیره شدن به شعر بر کسی. (ناظم الاطباء). || دریافتن و دانستن. (آنندراج) (غیاث اللغات). دانستن. (دهار) (ترجمان القرآن جرجانی). دانستن از طریق حس. (تاج...

شعر

[شُ / شَ] (ع اِ) گیاه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). رجوع به شَعْر شود. || درخت. (ناظم الاطباء). درخت هرچه باشد. (منتهی الارب) (آنندراج). رجوع به شَعٌر شود. || زعفران. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). و رجوع به شَعْر شود. || (ص، اِ) جِ اَشْعَر و شَعْراء. (از اقرب...

شعر

[شُ] (ع مص) شَعْر. (ناظم الاطباء). شعر نیکو گفتن. (از اقرب الموارد). رجوع به شَعْر شود.

شعر

[شُ عُ] (ع اِ) جِ شِعار. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به شعار شود.
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.