جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه ستور: (تعداد کل: 2)
ستور
(4)« ستورت آ » 3) (بار اسب، بار ورزاو)، استی )« ستهااورین » 2)، سانسکریت )« سته اوره » 1) (اسب)، اوستا )« ستور » [سُ] (اِ) پهلوی 7) (حیوان بارکش، ورزاو )« ستائور و ستائر » 6)، سریکلی )« ستور » 5)، شغنی )« استور » (حیوان خانگی)، کردی...