جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه زباله: (تعداد کل: 11)
زباله
[زُ لَ] (ع اِ) چیز اندک، یقال: ما فی البئر زباله؛ یعنی نیست در چاه چیزی از آب (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج) همچنین گفته میشود: ما فی الاناء زباله؛ یعنی نیست در کاسه چیزی (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) : این پیر زال گول زند زن را از...
زباله
[زُ لَ] (اِخ) (یوم ال ) از ایام عرب است (از معجم البلدان).
زباله
[زُ لَ] (اِخ) موضعی است (منتهی الارب) از ضواحی مدینه است و این سخن رجاجی است و ابن خردادبه گوید: مسافت میان بغداد و مدینه را زباله نام داده اند نسبت به زباله بن حباب بن مکرب بن عملیق و ابن کلبی گوید: نسبت به زباله دختر مسعود( 1) از...
زباله
[زُ لَ] (اِخ) لقب امیر احمدبن طاهر علی بن عزیز محمد بن ظاهر غازی صاحب حلب است او مردی شجاع بود و در 680 ه ق در مصر درگذشت (تاج العروس).
زباله
[زُ لَ] (اِخ) ابن تمیم برادر عمروبن تمیم است ابن اعرابی گوید: (قبیلهء او) بسیار نیستند (تاج العروس).
زباله
[زُ لَ] (اِخ) ابن حباب بن مکرب بن عملیق است که بگفتهء ابن خردادبه زباله میان بغداد و مدینه منسوب بدوست (تاج العروس).
زباله
[زُ لَ] (اِخ) جد پدر مالک بن حویرث بن اشیم است (منتهی الارب) زباله بن خشیش جد پدر مالک بن حویرث بن اشیم لیثی صحابی است (تاج العروس) سمعانی آرد: زباله بن حشیش( 1)بن عبد یا لیل بن لیث از اجداد مالک بن حویرث صحابی است (از انساب سمعانی) رجوع...
زباله
[زُ لَ] (اِخ) دختر مسعود از عمالقه است و بگفتهء ابن کلبی زباله میان بغداد و مدینه منسوب بدوست (تاج العروس).
زباله
[زَ لَ] (اِخ) موضعی است از آنجا است محمد بن حسن بن عباس( 1) (منتهی الارب) (تاج العروس) ( 1) - در نسخهء چاپی منتهی الارب چنین است و ظاهراً عباس مصحف عیاش است رجوع به سمعانی و تاج العروس و زبالی شود.
زباله
[زَ لَ] (اِخ) جد محمد بن حسن( 1)بن ابی الحسن محدث است (تاج العروس) (منتهی الارب) (انساب سمعانی) رجوع به زبالی شود ( 1) - ابومحمدبن حسن (انساب سمعانی).
زباله
[زَ لَ] (اِخ) دختر عتبه بن مرداس که شاعره است (منتهی الارب) وی خواهر هردان و خدله است و با لعین منقری مهاجاه داشته و همچنین با خواهر خویش خدله اشعاری در هجو یکدیگر تبادل کرده اند (تاج العروس) رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.