جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه ریس: (تعداد کل: 6)

ریس

(اِ) شوربای غلیظی که بر بالای پلاو و کشک و مانند آن ریزند (برهان) (از فرهنگ جهانگیری) (ناظم الاطباء ||) هریسه و حلیمی که هنوز پخته نشده و آبکی بود (ناظم الاطباء) (از برهان) (از شعوری ج 2 ص 18 ) حلیم و هریسه پیش از پختن لعاب جمیع حبوب...

ریس

« اسب ریس » (اِ) قهر و غضب و خشم (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جهانگیری ||) قوت و زور (ناظم الاطباء ||) ریس در کلمهء مبدل ریس به معنی راه است رجوع به اسب ریس شود || زبردستی || صدای گوش || نمونه || نقشهء زردوزی (ناظم الاطباء ||) ریسمان...

ریس

(نف مرخم) ریسنده آنکه پنبه و پشم و جز آن را می ریسد و ریسمان می کند (ناظم الاطباء) نعت فاعلی از ریسیدن و رشتن مخفف ریسنده که همیشه به صورت ترکیب استعمال شود، مانند: پنبه ریس پشم ریس دوک ریس (از یادداشت مؤلف) رجوع به هریک از ترکیبات بالا...

ریس

[رَ] (ع مص) خرامیدن (از فرهنگ جهانگیری) (برهان) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (تاج المصادر بیهقی ||) ضبط کردن چیزی را و چیره شدن بر آن || برترین قومی گشتن و مهتر شدن و بلند گردیدن بر ایشان (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).

ریس

[رَیْ یِ] (ع ص، اِ) مهتر و سرور (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء).

ریس

Reis - ( [] (اِ)( 1) مسکوکی است در برزیل (یادداشت مؤلف) ( 1.
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
صفحه اینستاگرام جواد احتشامی صفحه لینکدین جواد احتشامی تلگرام توسعه دهنده قافیه‌یاب هم‌صدا
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.