جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه دیلم: (تعداد کل: 14)

دیلم

[دِ لَ] (اِخ) دیلمان نام شهری است از گیلان و موی مردم آنجا پیچیده و مجعد می باشد و بیشتر حربهء ایشان تبر هیزم شکنی و زوبین است که نیزهء کوچک باشد (برهان) بمعنی دیلمان (جهانگیری) شهری است از ولایت گیلان که موی مردم آنجا اغلب مجعد است و بیشتر...

دیلم

( [دِ لَ] (اِخ) دهی است از دهستان میان آب بخش مرکزی شهرستان شوشتر با 400 تن سکنه (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6.

دیلم

[دِ لَ] (اِخ) (نام یکی از بخشهای هفتگانهء شهرستان بوشهر درشمال باختر شهرستان واقع و محدود است از شمال باختر به شهرستان بهبهان از خاور به بخش خشت شهرستان کازرون و از جنوب خاوری به بخش گناوه، از باختر و جنوب به خلیج فارس، هوای بخش گرم مرطوب و شغل...

دیلم

[دِیْ لَ] (اِخ) قصبه و بندر مرکز بخش دیلم شهرستان بوشهر مختصات جغرافیائی آن عبارتند از: طول 50 درجه و 10 دقیقه عرض 30 درجه و 4 دقیقه و ارتفاع از سطح دریا بطور متوسط 8 متر این قصبه در 232 هزارگزی شمال باختر بوشهر (از راه برازجان) واقع و...

دیلم

[دَ لَ] (اِخ) آبی است معروف در اقصای بدو و یا آبی است مر بنی عبس را و یا گودالهای آبی است در غور (از لسان العرب) (از تاج العروس).

دیلم

[دَ لَ] (اِخ)( 1) نام قومی از اعاجم از بلاد شرق و بعضی گویند که از ترک باشند (از تاج العروس) طایفه ای معروف (غیاث هستند و یکی از شاهان عجم « ضبه بن اد » اللغات) گروهی است (منتهی الارب) نام طایفه ای از مردم و بعضی گویند که...

دیلم

[دَ لَ] (اِ) آهنی بقطر معلوم و درازی حدود یک گز یا کمی بیشتر که بدان دیوار و زمین و کوه سوراخ کنند و سنگ سنبند (یادداشت دهخدا) میتین طیل اهرم پشنگ بارخیز.

دیلم

1) - ظ مصحف ابن ضبه باشد و ) ( [دَ لَ] (اِخ) ابن صعنه جد بویه که آل بویه بدو منسوبند( 1) (حبیب السیر چ طهران 348 بهرحال مشکوک و غیر معتمد است.

دیلم

[دَ لَ] (اِخ) ابن فیروز یا فیروزبن دیلم صحابی و آن غیرفیروز دیلمی قائل اسود عنسی است (منتهی الارب) گویند او دیلم بن هوشع صحابی ساکن مصر و فقط یک حدیث در اشربه روایت کرده است (از تاج العروس).

دیلم

[دَ لَ] (اِخ) لقب بنی ضبه معروف به بنوالدیلم ابن باسل بن ضبه بن أدابن طابخه بن الیاس بن مضر بعلت سوادی چهرهء آنان (از تاج العروس).

دیلم

[دَ لَ] (اِخ) مردی از بنی ضبه و او دیلم بن ناسک بن ضبه است، چون ناسک به عراق و پارس آمد پسر را جانشین خود در حجاز کرد و او آبشخورها بساخت (از لسان العرب).

دیلم

[دَ لَ] (اِخ) نام لبؤبن عبدالقیس بن اقصی که عقب وی معاویه بن دیلم است (از تاج العروس).

دیلم

[دَ لَ] (اِخ) از پزشکان معروف و ماهر شهر بغداد بوده است و نزد حسن بن مخلد وزیر المعتمد علی الله احمدبن متوکل رفت و آمد ( میکرده است (عیون الانباء ج 1 ص 233.

دیلم

[دَ لَ] (ع اِ) سختی و بلا (منتهی الارب)داهیه (از تاج العروس) (لسان العرب ||) مرگ (از لسان العرب ||) دشمنان (منتهی الارب) اعداء، یقال: هو دیلم من الدیالمه، یعنی دشمنی از دشمنان است بعلت شهرت این طایفه به شرارت و عداوت (از تاج العروس ||) جماعت مردم (منتهی الارب)...
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.