جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه دوله: (تعداد کل: 11)
دوله
[دَ لَ] (ع مص) دَول (ناظم الاطباء) ظفر یافتن (المصادر زوزنی ||) شهرت گردیدن و آشکار گشتن || فروهشته گردیدن شکم کسی || واگردیدن ایام (منتهی الارب) از حالی به حالی دیگر در آمدن زمان (از اقرب الموارد).
دوله
[دَ لَ] (ع اِ) گردش نیکی و ظفر و غلبه به سوی کسی || سنگدان مرغ و چینه دان آن (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ||) پایین شکم و جانبی آن || شقشقه و شش مانندی که شتر از دهن بیرون آورد (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از...
دوله
[لَ / دَ لَ] (ع اِ) نوبت در غنیمت و مال و یا آنکه دَولَه نوبت در حرب و دولَه نوبت در مال یا هر دو برابر است و به ضم دال اختصاص به آخرت و به فتح آن اختصاص به دنیا دارد ج، دُوَل و دُوَلات (از منتهی الارب)...
دوله
[دُ وَ لَ] (ع اِ) سختی و بلا ج، دولات (ناظم الاطباء) سختی وبلا (منتهی الارب) سختی و بلا و آن لغتی است در توله ج، دُوَلات (ازاقرب الموارد).
دوله
[دَ لَ] (ع اِ) دوله دولت، در فارسی بیشتر به صورت ترکیب (مضاف الیه) القاب آید: معزالدوله، عضد الدوله اعتمادالدوله (یادداشت مؤلف) : اکنون امید چنان است که به فر دولهء قاهره ادامهاالله جبر همه بباشد (فارسنامهء ابن بلخی ص 133 ) و رجوع به دولت شود.
دوله
[لَ / لِ] (اِ) مکر و حیله (ناظم الاطباء) (از آنندراج) (از برهان) (جهانگیری) به معنی مکر و حیله با استشهاد به این شعر فرخی غلط است و از غلط خواندن همین بیت به اشتباه افتاده اند : ز بهر آنکه از چنگ تو فردا چون رها گردد کنون دایم...
دوله
[دَ لَ / لِ] (اِ) دایره (از برهان (فرهنگ جهانگیری ||) گردباد (ناظم الاطباء) (آنندراج) (برهان) (از فرهنگ جهانگیری) گردباد که آن را دیوباد نیز گویند (شرفنامهء منیری ||) زلف (از برهان) (آنندراج) (از فرهنگ جهانگیری) پیاله و پیمانهء شراب (از آنندراج) (از برهان) (فرهنگ جهانگیری) پیمانهء شراب (شرفنامهء منیری...
دوله
[لَ / لِ] (هندی، اِ) داماد را گویند که شوهر عروس باشد (لغت شوشتر).
دوله
[دَ وَ لَ / لِ] (اِ) پیاله و ساغر و جام (ناظم الاطباء) پیمانه و پیالهء شراب (برهان).
دوله
[دَ لِ] (اِخ) دهی است از دهستان درزآب بخش حومهء شهرستان مشهد واقع در 46 هزارگزی شمال باختری مشهد دارای 493 تن ( سکنه است آب آن از رودخانه راه آن اتومبیل رو است (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9.
دوله
[لِ] (اِخ) دهی است از دهستان کنگاور بخش کنگاور شهرستان کرمانشاهان واقع در 30 هزارگزی باختری کنگاور دارای 296 تن ( سکنه است آب آن از رودخانهء فش راه فرعی به شوسه دارد (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5.