جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه دور: (تعداد کل: 5)
دور
(ص)( 1) بعید (ترجمان القرآن) چیزی که فاصلهء زیادی داشته باشد ضد نزدیک (ناظم الاطباء) آنچه که از ما فاصلهء (زمانی یا مکانی) دارد چیزی که نزدیک به ما نیست نقیض نزدیک (انجمن آرا) (آنندراج) (برهان) بافاصله مقابل نزدیک مقابل قریب قاصی بعیده مستبعد (یادداشت مؤلف) قَذَف قَذُف قصیه ضریح...
دور
[دَ رَ] (ع اِ) اطراف و گرداگرد و دورادور (ناظم الاطباء).
دور
[دَ] (ع مص) گردیدن چیزی و برگشتن بر آنجا که بود (از اقرب الموارد) گردش کردن و گردیدن (ناظم الاطباء) چرخیدن گرد گردیدن گشتن (یادداشت مؤلف) چرخ زدن هر چیز مطلقاً (لغت محلی شوشتر) گردیدن (آنندراج) (منتهی الارب) گرد گشتن (غیاث) (ترجمان القرآن جرجانی) گشتن (المصادر زوزنی) (دهار) (تاج المصادر...
دور
(ع اِ) جِ داره (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) رجوع به داره شود.