جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه درب: (تعداد کل: 9)
درب
( [دَ] (ع اِ)( 1) دروازهء فراخ از کوچهء خرد (منتهی الارب ) در بزرگ کوچه (از اقرب الموارد) جوالیقی در المعرب (ص 153 عربی نیست و عرب آنرا در معنی ابواب بکار برده است، لذا مداخل تنگ بلاد روم را نیز دروب گفته اند؛ « دروب » گوید: اصل...
درب
[دَ] (اِخ) بمناسبت دروازهء شهر، محله و نواحی داخل شهر در مجاورت هر دروازه بنام همان دروازه نامیده شده است، چنانکه درب ری، درب قزوین، که نام محله ای است مجاور دروازه ای که از آن بسوی ری رونداز قزوین، و مرادف کلمهء باب است - درب الآجُرّ؛ محله ای...
درب
[دَ رَ] (ع مص) خوگر شدن به چیزی (از منتهی الارب ) خوی کردن (تاج المصادر بیهقی) اعتیاد (از اقرب الموارد ||) حریص گشتن (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) دُربه و رجوع به دربه شود || حاذق و ماهر گردیدن شخص در کار خود (از ناظم الاطباء).
درب
[دَ رَ] (ع اِ) هر راه نافذ که از آن به روم و آسیای صغیر روند (ناظم الاطباء) درب و رجوع به دَرْب شود.
درب
[دَ رِ] (ع ص) صفت است مصدر دَرَب را (از اقرب الموارد) معتاد و خوگر || حریص و آزمند (ناظم الاطباء) و رجوع به دَرَب شود.
درب
[دُ رُب ب] (ع اِ) ماهیی است زردرنگ (منتهی الارب ) ماهیی است زردرنگ، چنانکه گویی زراندوده است (از ذیل اقرب الموارد از تاج).
درب
[دَ] (اِخ) موضعی است به نهاوند (منتهی الارب ) (از معجم البلدان || ) دهی است به یمن که گویا در ذی مار باشد (از معجم البلدان ) (منتهی الارب || ) موضعی است در بغداد (از معجم البلدان ).
درب
[دَ] (اِخ) دهی است از دهستان میداود (سرگچ) بخش جانکی گرمسیر شهرستان اهواز، واقع در 6هزارگزی خاور باغ ملک و 6هزارگزی خاور راه اتومبیل رو باغ ملک به ایذه آب آن از رودخانهء ابوالعباس و راه آن مالرو است ساکنان آن از طایفهء جانکی ( هستند (از فرهنگ جغرافیایی ایران...
درب
[دَ] (اِخ) دهی است از بخش ایذهء شهرستان اهواز، واقع در 21 هزارگزی جنوب خاوری ایذه و در کنار راه مالرو ده بندان به پس ( قلعه آب آن از چشمه و قنات و راه آن مالرو است (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6.