جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه خول: (تعداد کل: 5)

خول

[خَ] (ع مص) نیک نگاه داشتن و تیماردار گردیدن مال را (از منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب) (از اقرب الموارد) ||مراعات اهل خود کردن (از منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب) منه: فلان یخول علی اهله.

خول

[خَ وَ] (ع ص) لاغر ضعیف نحیف کم گوشت ضد فربه (|| اِ) دراج سفید (از منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب) ||بن کام لگام (منتهی الارب) اصل فأس اللجام (اقرب الموارد) (از لسان العرب ||) عطایای الهی از نعمتها و بندگان و کنیزان و در آن واحد...

خول

[خُوْ وَ] (ع اِ) جِ خال (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب) (از اقرب الموارد).

خول

[] (اِ) پرنده ای است کوچکتر از گنجشک و آن بغایت بلندپرواز و تیزپر می باشد و بعضی چکاوک را گفته اند (برهان قاطع) صِفَّرِد قبره قنبره (السامی فی الاسامی) : خول طنبوره تو گویی زند ولاسکوی از درختی بدرختی شود و گوید آه منوچهری - امثال: خولی بکفم به...

خول

(ص) بمعنی خل است که کجی باشد (لغت محلی شوشتر، نسخهء خطی) خمیده (یادداشت مؤلف)( 1) : دین الله را تباه کند زلفک خول و آن رخان چو ماه (از حاشیهء فرهنگ اسدی نخجوانی) ( 1) - مرحوم دهخدا آنرا مصحف خوهل دانسته اند.
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.