خول
[] (اِ) پرنده ای است کوچکتر از گنجشک و آن بغایت بلندپرواز و تیزپر می باشد و بعضی چکاوک را گفته اند (برهان قاطع) صِفَّرِد قبره قنبره (السامی فی الاسامی) : خول طنبوره تو گویی زند ولاسکوی از درختی بدرختی شود و گوید آه منوچهری - امثال: خولی بکفم به که کلنگی بهوا، نظیر: یک گنجشک به دست به از صد گنجشک به درخت( 1 ||) غلیواج || دراج سفید (برهان قاطع) (ناظم الاطباء) ( 1) - مرحوم دهخدا از روی این مثل حدس زده اند که باید خول پرندهء کوچکی باشد و احتمالًا سسک باشد.