جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه جنوب: (تعداد کل: 3)
جنوب
[جَ] (ع اِ) طرف جنوب، یکی از چهار جهت اصلی در برابر شمال. (اقرب الموارد). چهار جهت اصلی عبارتند از: شمال، جنوب، مشرق، مغرب، و آنرا بپارسی او اخشتر و نسا گویند. (ناظم الاطباء). || بادی است برابر باد شمال. (از اقرب الموارد). باد دست راست و مهب آن از...
جنوب
[جُ] (ع مص) از دست راست وزیدن باد. (منتهی الارب). || باد جنوب آمدن. (المصادر). || باد جنوب وزیدن بر قوم و هلاک کردن. (منتهی الارب): جُنِبوا جنوباً؛ باد جنوب وزید بر آنان و هلاک کرد آنان را. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || دور شدن. (المصادر زوزنی). ||...
جنوب
[جُ] (ع اِ) جِ جَنْب. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). پهلوها. رجوع به جَنْب شود.