جنوب
[جَ] (ع اِ) طرف جنوب، یکی از چهار جهت اصلی در برابر شمال. (اقرب الموارد). چهار جهت اصلی عبارتند از: شمال، جنوب، مشرق، مغرب، و آنرا بپارسی او اخشتر و نسا گویند. (ناظم الاطباء). || بادی است برابر باد شمال. (از اقرب الموارد). باد دست راست و مهب آن از مطلع سهیل تا مطلع ثریاست. ج، جنائب. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). باد قبله. (زمخشری). باد که در برابر شمال جهد. ج، اَجْنُب، جنایب. (مهذب الاسماء) :
رود بحکم وی اندر فلک مدار و مسیر
وزد به امر وی اندر هوا جنوب و شمال.
مسعودسعد.
|| نیم روز. (التنبیه و الاشراف چ لیدن ص31) (مفاتیح).
رود بحکم وی اندر فلک مدار و مسیر
وزد به امر وی اندر هوا جنوب و شمال.
مسعودسعد.
|| نیم روز. (التنبیه و الاشراف چ لیدن ص31) (مفاتیح).