جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه بلاله: (تعداد کل: 3)
بلاله
[بَ لَ] (ع مص) مبتلی شدن به چیزی و درآویختن بدان. (از منتهی الارب). آزموده شدن به چیزی و درآویخته شدن به آن. (از ذیل اقرب الموارد از لسان). بَلل. بُلول. و رجوع به بلل و بلول شود. || یافتن و دانستن: ما بللت به؛ نیافتم و ندانستم آن را....
بلاله
[بَ لَ] (ع اِ) بقیهء مودت. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). بُلاله. بُلّه. رجوع به بلاله و بله شود.